۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

اعتدال و سیاست

سلام...!

اعتدال زیباست و شاید کمتر کسی باشد که در نگاه اول مخالف آن باشد. البته آنچه که هست آنکه اعتدال را چطور تعریف می کنیم.

در میان تنازعات و اختلاف ها یکی از راههای متداول برای اینکه اختلاف بین دو گروه با صلح و آشتی به پایان برسد این است که از طرفین بخواهیم هرکدام از بخشی از خواسته های خود صرفنظر کنند تا نقطه ای میانی که نه کاملا به سود این طرف و نه تنها به سود آن طرف ماجراست مورد توافق طرفین قرار بگیرد و آشتی برقرار شود.

معمولا در میان این تنازعات گروهی هم پیدا می شوند که معتقدتد اساسا مشکلات ناشی از تند روی دو سوی دعواست و با اتخاذ مواضعی میانه روانه (نسبت به آنچه دو طرف دعوا می گویند) آنها را به دست برداشتن از تندروی دعوت می کنند.

اما چیزی که به ویژه در مباحث سیاسی گاه خیلی بامزه می شود تلاش گروهی از چهره ها برای ماندن در این به اصلاح حد وسط تحت هر شرایطی است تا آنجا که گویی "اعتدال" را "میانگین نظرات موجود" ترجمه می کنند و همواره می خواهند با ماندن در نقطه میانگین هم کمی پیش طرفین اعتباری کسب کنند و هم جایگاه خود را به عنوان یک میانه رو در همه شرایط حفظ کنند.

مثلا وسط این دعواهای ایران کسانی هستند که اصرار دارند تحت هر شرایطی وسط ماجرا بمانند...

آخر عزیز من ما هم دوست داریم تعادل را! اما این نحوه میانه روی که شما انتخاب کردی را می خواهی تا کجای ماجرا ادامه بدهی؟ مثلا اگر زدند و 100 نفر را کشتند می خواهی بگویی که باید به 50 نفر قانع می شدند و زیاد کشتند؟ یا اینکه اگر حکومتی مردمش را بی دلیل محدود و اذیت می کرد و می خواست مردم بپذیرند که حق اعتراض به چیزی ندارند و همیشه باید ممنون و گوش به فرمان باشند آنوقت حد اعتدالت این می شود که بگویی باید مردم به نصف شدن محدودیت ها راضی شوند و حکومت باید محدودیتها را نصف کند؟ حالا اگر حکومتی خواست همه زندانیان سیاسی را اعدام کند حد اعتدالت می شود 50 درصد را بیشتر نکش؟

خجالت بکش بی چهارچوب! برای خودت دیسیپلین داشته باش! اینکه تو دنبالشی اعتدال نیست...!

(یه نفر تو ذهنم هست که هی مصاحبه می کنه درباره اوضاع ایران و تحفه ایه این "اعتدال" که برای خودش تعریف کرده!)

۲ نظر:

مریم گفت...

حرف درست و جالبی بود. آخرش هم خیلی با مزه تموم شد!

روزبه گفت...

بعله قربان...