۱۳۹۱ فروردین ۲۴, پنجشنبه

اتاقک تاریک 3

سلام...!

وقتی مقالات مرتبط با فعالیت مغز انسان و نحوه تصمیم گیری در اون رو می خونیم، می بینیم که ماجرا واقعا پیچیده است و ارزیابی  اینکه کدوم نظریه درسته و مثلا چطور شد که آقای احمدی نژاد تصمیم گرفت سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور رو منحل کنه یا جرج بوش تصمیم گرفت به عراق حمله کنه یا حتی اینکه من تصمیم گرفتم به تغییرات در آیین نامه انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه رای مثبت بدم کار ساده ای نیست. شاید بشه گفت سوال اساسی اینه که اولا چقدر یک فرد در تصمیماتی که می گیره مسئوله و ثانیا چقدر تصمیمات فردی در سرنوشت خودش، اطرافیانش و جامعه بشری تاثیر گذارن.

در باره این دو سوال اساسی شاید بشه ساعتها نوشت و بحث کرد اما مستقل از پاسخی که به این سوالها داده می شه عملکرد رایج در شاید تمام جوامع بشری شباهت زیادی با هم داره. شاید در تمام جوامع بشری مستقل از نوع مجازات، در اصل اینکه فردی که مثلا قانون شکنی کرده مسئول هست و باید مجازات بشه شکی نیست. ممکنه البته در مواردی بحث بشه که مثلا در شرایط خاص قانون شکنی فردی موجه بوده باشه یا اینکه قانونی که شکسته شده به جا و درست نیست اما خود همین بحث ها خود تاکیدی بر این اصل پذیرفته شده هست که افراد در برابر عملکردشون مسئولن و اگر عملشون موجه نباشه باید پاسخگو باشن.

از طرف دیگه در تمام جوامع بشری افرادی هستن که به عنوان قهرمان مورد تجلیل قرار می گیرن و مستقل از اینکه اون افراد چه کسانی هستن، شاید کمتر فردی از اعضای جامعه و کمتر جامعه ای از جوامع بشری رو بشناسیم که فرد یا افرادی رو به خاطر دستاوردی یا الگویی که برای جامعه به وجود آوردن تحسین نکنن. حالا اینکه اون قهرمان داروین هست یا بوعلی سینا یا کورش یا گاندی یا انیشتین ممکنه بین افراد و گروهها اختلاف نظر وجود داشته باشه، اما اصلی که بین همه اینها مشترک هست اینه که آدمها عملکرد اون قهرمان رو در سرنوشت سایر آدمها موثر می دونن یعنی عملکرد فردی می تونه در عملکرد جامعه تاثیر جدی داشته باشه و اون فرد برای اثری که گذاشته شایسته تقدیر هست.

این نوشته ادامه دارد...

هیچ نظری موجود نیست: