سلام...!
درباره تصمیمات فردی علی رغم همه تئوری هایی که مطرح می شه در نهایت نمی شه همزمان وجود انسان رو محدود به بخش مادی او دونست و تصمیمات او رو هم نتیجه فعل و انفعالات شیمیایی درون بدنش و همزمان افراد رو به خاطر تصمیماتشون مورد انتقاد و احیانا اعتراض قرار داد. به بیان دیگه اگر ما و شاید همه انسانها به طور طبیعی از سایر افراد انتظاراتی داریم که اگر اونها عملکردشون منطبق با اون انتظارات نباشه ما اونها رو شایسته اعتراض و حتی مجازات می دونیم، این خود به خود، به این منتهی می شه که ما برای افراد وجودی فراتر از وجود مادی و فیزیوشیمیایی شون قائلیم، چون اگر غیر از این بود، تصمیمات فرد نتیجه خود به خودی فرایندها در جسمش می بود و در نهایت علی رغم ظاهر پیچیده، تصمیمات آدمها تفاوت ماهوی با افتادن سیب از روی درخت نداشت و کسی سیب رو مسئول افتادنش از درخت نمی دونه! در نتیجه کسی که بر مادی بودن وجود انسان تاکید کنه خود به خود حق هرگونه اعتراض به عملکرد دیگران رو از خودش سلب می کنه چون خود به خود کسی رو مسئول عملکردش نمی دونه.
اما اگر وجود انسان رو به عنوان موجودی بیش از یک ترکیب فیزیکی و شیمیایی به رسمیت بشناسیم، تصمیمات او رو هم در حیطه ای فراتر از وجود جسمی او باید جستجو کرد، حیطه ای که به دلیل ماهیت ناشناخته اش به ما امکان کمی برای بررسی مستقیم اون می ده و بیشتر از طریق آثارش قابل درک و تحلیل هست. اگر این نتیجه گیری رو قبول کنیم خود به خود به وجود عالمی غیر از عالم ماده ایمان آوردیم! عالمی که مستقیما قابل مشاهده نیست اما گویی اتفاقات عالم ماده، حداقل در حد تصمیمات انسان و تاثیر اون بر سرنوشت فرد و جامعه، به میزان قابل توجهی متاثر از تصمیماتی هست که در اون عالم گرفته می شه.
۲ نظر:
در مدارهای منطقی (که کامپیوترها هم بر اساس اونها ساخته شدهاند) یک وسیله هست به اسم multiplexer که کارش به این شکله که چند ورودی داره (مثلن چهارتا) و یک خروجی. یک ورودی کنترل هم داره که مشخص میکنه کدوم ورودی به خروجی وصل بشه. مثلن اگر به کنترل عدد دو رو بدی، ورودی دوم به خروجی وصل میشه و ورودیهای دیگه بیاثر میشن. به نظرم این یک نمونه از حالتهاییه که در اون همه چیز بر اساس یک رابطهی مشخص و فیزیکی تعیین شده، ولی در عین حال از نظر کیفی به تصمیمگیری شبیه هست. درسته که همه چیز از پیش تعیین شده است، اما میتونیم تعیین کنیم که به ورودی کنترل چه ورودیای داده بشه تا این که ورودی مورد نظر در خروجی ظاهر بشه. خلاصهی صحبتام اینه که صرف این که برای یک فرایند یک مدل قابل پیشبینی و مشخص در نظر میگیریم، به این معنا نیست که پس قدرت تصمیم گیری و تغییر خروجی نداریم (تونستم منظورم رو برسونم؟).
در ضمن عبارت مناسبتر «سلب» هست، به جای «صلب» :)
سلام...! جالب بود. اما فکر می کنم در نهایت یک تفاوت پایه ای هست چون در مدل تو ورودی رو به سیستم انسانمیده اما در مدل انسان این ورودی رو کی میده؟ در مدل انسان یا خودش می ده (که در این صورت اون "خودش" یا خود به خودی و بی اراده است یا اراده مسئول داره که علاوه بر شرایط مادی و ظاهری شخصیت مستقل هم داره)، یا غیر خودش ورودی رو می ده (پس خودش مسئولیتی نداره). حتی الگوریتمهای تصادفی در کامپیوتر ها هم قابل پیش بینی هستن و در نهایت مثل افتادن سیب می مونن
ارسال یک نظر